آنوشاآنوشا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

دخترم آنوشا

یلدا مبارک

آنگاه که تولد دخترک بی گناه مایه ننگ عربها بود و زندگی برای دخترکان ساعتی بیشتر به طول نمی             انجامید.نیاکانمان بلندترین شب سال,یلدا شب تولد مینو,الهه زن و میترا الهه خورشید را شب زنده داری میکردند. من ایرانیم و همانند تمام پارسیان آداب اهوراییم را پاس خواهم داشت این شب و همه شبهای پر ستاره ایرانی پیشاپیش بر شما دوستان عزیزم خجسته باد سفیدی برف را برای روحت سرخی انار را برای قلبت شیرینی هندوانه را برای عشقت و بلندی یلدا را برای زندگیه قشنگت                                                           آرزومندم ...
24 دی 1391

اولین شب یلدای هندونه کوچولو

هندونه کوچولو پنجشنبه(30 آذر) من و بابایی رفتیم واسه شما لباس هندونه ای خریدیم تا شما شب تنت کنی واسه شب یلدا توی ماشین بابایی میگفت من امشب هندونه کوچولوی مثل قند خودمو میخورمش عسلم ما ایرانی ها همیشه آخرین شب فصل پاییزو  که بلندترین شب ساله یعنی شب یلدا رو جشن میگیریم دور هم جمع میشیم آجیل و انار و هندوانه میخوریم و شب زنده داری میکنیم اما امسال من همش استرس داشتم چون شایعه کرده بودن که فردا دنیا به پایان میرسه منم میدونستم که دروغه ولی دست خودم نبود همش دلهره داشتم میگفتم اگه اینجوری بشه من فقط نگرانه آنوشام ولی روز بعدش هیچ اتفاقی نیفتاد و من خیالم راحت شد مامانی میخوام بزرگ شدنتو ببینم خیلی دوست دارم خیلی شیرینی, شدی شیرینیه زندگیه من و ...
24 دی 1391